[ویرایش]
پیمان فتاحی (۱۳۵۲) رهبر و بنیانگذار جمعیت ال یاسین است. طیف تعالیم او از حوزه معنوی تا تعالیم مرتبط با حوزه تفکر و علوم باطنی کشیده شدهاست. نام او در بعضی از منابع بعنوان متفکر و تئوریسین آمدهاست.[۲] پیمان فتاحی در بین پیروان خود با اسم ایلیا میم رامالله شناخته میشود.[۳]
پیمان فتاحی همواره منتقد خشونت به نام اسلام بوده و در طی سالهای سخنرانی خود دیدگاههایش مبتنی بر اعتقاد به دین و اسلام غیرخشونت طلب را توصیف نمودهاست. او تا سال ۱۳۸۴ شمسی (۲۰۰۵ میلادی) اجازه فعالیت داشت اما پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد و تشکیل بخش مذهبی-دولتی معروف به دایره مذاهب در درون وزارت اطلاعات؛ با مأموریت «مقابله با ادیان و فرقهها» فشارها و برخوردها نسبت به او آغاز شد.[۴][۵] به عنوان بخشی از این کمپین آنها به آزار و اذیت پیمان فتاحی رو آورده و او طی دو بار بازداشت در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ متهم به ترویج «پلورالیسم دینی» شد.[۶]
در طی بازداشت اول، تزریق مواد مشکوک در زندان منجر به خونریزیهای تکرار شونده از بینی و گوش او شد؛ مشکلاتی که همچنان تا امروز با وی همراهاست.[۶]
دیدگاهها و مواضع[ویرایش]
- پیمان فتاحی انسان را به شعور و محصولات او میداند نه به اسم و عنوان و ادعا.[۷]
- وی در بیان بینشهای خود ملاک تقوی و بزرگی انسان را فهم و شعور آدمی میداند نه اندازه عبادات ظاهری و التزام کورکورانه او به جزییات شریعت. در همین راستا اعتراف میکند که به جزییات شریعت آنچنان ملتزم نیست و معنویت منهای شریعت را غیرممکن نمیداند. او روح دین را عشق به خدا، و اصل را در ایمان و محبت و بخشندگی (و کلاً معنویات) میداند و بر همین اساس معتقد است هر کسی که موحد و خداپرست باشد (صرفنظر از اینکه به چه دین و آیینی در آمده) از امکان رستگار شدن برخوردار است.[۸]
- فتاحی به جنبه رحمانی، آسان گیری و محبت محور در اسلام معتقد است و بر اسلامی تأکید دارد که حقانیت سایر ادیان را نیز میپذیرد. او موافق اسلام سیاسی نیست. میگوید اسلام امروز باید صلح طلب باشد در حالیکه رفتارهای طالبان و بنیادگرایان مسلمان تنها چهره اشداء علی الکفار اسلام را برای دنیا به نمایش گذاشتهاست.[۹] بنا بر یکی از نظریات قرآنی او دربارهٔ آیه «بسم الله الرحمن الرحیم»، مسلمانی که مهربان و بخشنده نیست مسلمانی واقعی را تجربه نکردهاست.[۱۰][۱۱]
- در مقوله خداشناسی، او بیشترین تأکید را بر تسلیم الهی، حضور الهی و آشکاری عشق به خدا دارد و همواره مخاطبان خود را به حقیقت گرایی (بجای موهوم گرایی)، خداخواهی (بجای خودخواهی)، باطن گرایی (بجای ظاهرگرایی)، و زنده پرستی (در برابر مرده پرستی) دعوت میکند.[۱۲]
- او دربارهٔ نشانههای حقیقی حزبالله (و کسانی که خود را به این عنوان ملقب میکنند) معتقد است حزبالله به ریش نیست به ریشهاست. کار حزبالله شفا بخشیدن به روح انسانها و پیوند امتِ متفرق خدا و صلح دادن است. او میگوید:
«حزباللهی حقیقی آن نیست که صبح و شب مشغول خرج کردن خداوند است و کارش ریختن آبرو و بی اعتبار ساختن نام خداست. حزباللهی واقعی، آن کسی نیست که خالی از دانایی و معرفت است. او شعاری نمیدهد که از شعور آن تهیست. فریادی نمیزند که از عمل اش خالی است. او خشک و شکننده نیست. نرم و انعطافپذیر است. به آنچه میگوید عمل میکند. باطن اش زیباتر از ظاهرش است. او عضوِ حزبِ اللهای است که بخشنده و مهربان است. پس به نام خداوند بخشنده و مهربان، میبخشد و محبت میکند و در میان مردم بخشنده ترینها و مهربانترین هاست. کار حزبالله آشکاری حضور خداوند است آن چنانکه همگان را مجذوب و شیفته خداوند سازد و نه آنکه مردم را از خدا و اسم خدا و سایه خدا فراری دهد.. حزبالله، خدابین است و خودبین نیست. خود را نمیپرستد و به بهانه پرستش خداوند به تأمین نفسانیات و تمایلات خود نمیپردازد. او خداپرست است نه خودپرست... »[۱۳]
- او بعضی از احکام مذهبی مثل سنگسار، اعدام، ارث، حق سرپرستی و دیه زن را ناموافق با تمدن این عصر میداند. بنظر او زنها هم باید از حق طلاق برخوردار باشند و دربارهٔ سرپرستی فرزندان حق زنها را بیش از مردان میداند چرا که بار اصلی زحمات در نگهداری از فرزندان بر دوش آنان است.[۶]
- از نظر پیمان فتاحی (ایلیا میم) همه چیز از شعور ساخته شده و تغییر آن نیز به تغییر شعور بستگی دارد. از نظر او همین اصل هم بر سرنوشت بشر حاکم است.[۱۴]
در بخشی از معرفی نامه مندرج در وبسایت رسمی وی آمدهاست: او از اینکه در میان دوستداران خود به یک بت مبدل شود دائماً گریختهاست و بعضی اوقات صرفاً به دلیل شکستن این بت ساخته شده در اذهان برخی از دوستداران، به اعمال ظاهراً شکنندهای دست زدهاست و میگوید: «تسلیم فردیت یک انسان بودن، تصویر دیگری از خودپرستی و شیطانپرستی است، این شکلی از کفر وبتپرستی است... اگر بخواهید از من بت بسازید پیش از شما برای شکستن این بت دست بکار میشوم. اگر مرا مطلق بینگارید اطلاق شما را باطل میسازم... »[۶]
من یک انسان معمولی هستم نه معجزه گر هستم نه فوق بشر و نه کمتر از انسان. نه قدیس هستم و نه حتی آنطور که میگویند مذهبی و باتقوی. نه روحانی ام، نه زاهد، نه مرجع و نه مراد... در این زمان ادعاهای وحدانیت، نبوت و امامت از جانب هر کسی باطل است... میگویند دعای من مستجاب است اما هر کسی که به واقع دعا کند دعایش مستجاب میشود، این قول مکرر خداست. دعا به ایمان مستجاب میشود... میگویند من هر کاری را میتوانم انجام دهم ولی من تنها کاری را انجام میدهم که مجاز به انجام آنم... گاهی چیزهایی میگویند که من نگفته و نمیگویم. میگویند من همه چیز را میدانم اما واقعیت آن است که من تنها از چیزهایی باخبرم که باید... من تسلیم و خدمتگزار خدا هستم و این را هویت اصلی خودم میدانم. این تمام نیت و سعی من است... .[۱۵]
از نگاه مخالفان[ویرایش]
نام پیمان فتاحی (ایلیا م. رامالله) به صورت رسمی برای اولین بار در سال ۱۳۸۳ و در روزنامه کیهان[۱۶] و به عنوان یک شخص منحرف منتشر گردید. این نام حدود سه سال بعد و چند ماه قبل از دستگیری او توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و از طریق روزنامههای رسالت[۱۷] و سپس کیهان[۱۸]مجدداً به صورت رسمی منتشر شد.
از نظر برخی، او مدعی پیامبری و نبوت است و او را در سنخ نبوتی از جنبشهای نو پدید دینی میدانند.[۱۷] برخی دیگر هم او را سرکرده فرقهای فریبکار، مرتبط با شبکههای صهیونیزم بینالملل، نزدیکی با فراماسونری، هیپنوتیزور بسیار توانمند، جادوگر، دارای فساد شدید مالی، راسپوتین زمانه، مروج کابالائیسم و... میدانند.[۱۸]
وی در بهمن ماه سال ۱۳۸۶ از طریق سایت آریانیوز و صبح نیوز به حرکت در جهت فرادینی و خروج از قیودات مذهبی متهم میشود.
در آذر ماه ۱۳۸۷ سایت خبری رهاورد نور او را بر اساس لقبی که به آن شناخه شده (رامالله) به پلورالیزم متهم میکند و مینویسد: «حتی اسم او هم حکایت از پلورالیزم دارد» همچنین روزنامه جمهوری اسلامی با درج مطلبی تحت عنوان «خدایی که فرزند سیزدهم است» ایلیا را فردی مدعی الوهیت دانستهاست.[۱۹]
برای رسیدگی به اتهامات متعدد مورد ادعای مخالفین ایلیا، شعبه ششم دادسرای کارکنان پروندهای ویژه گشود و از طریق روزنامه کیهان از عموم کسانی که از او شکایتی دارند فراخوان عمومی گردید،[۲۰] اما به دلیل فقدان شاکی پرونده مذکور بدون نتیجه خاصی مختومه گردید.[۲۱]
در گزارشی دیگر، مخالفان او با اشاره به بخشی از زندگی نامه او، ریشه انحرافات مورد ادعای آنان در خصوص او را ناشی از شرایط دوران کودکی و مسائل خانوادگی او و البته استعداد و نبوغ ذاتی او میدانند: «وی به دلیل مشکلات عدیده خانوادگی، به ویژه جو روانی پر تلاطم و پر از درگیری خانواده، مجبور به ترک تحصیل و گوشه نشین و منزوی شد. وی از همان ابتدای جوانی به حرکات و اعمال راز آلود از جمله شعبده بازی و فنون تردستی علاقهمند بود و همچنین در گفتگوهای دو نفره یا چند نفره سعی میکرد سخنانی راز آلود و پیچیده به زبان بیاورد تا شنوندگان را دچار سر در گمی کند».[۲۲]
مخالفان ایلیا توانمندی و دانش او در حوزههای مخلف را رد نمیکنند اما بر خلاف هواداران او که آن را ناشی از برخورداری از شعور الهی میدانند، مخالفان آن را به مطالعات گسترده ایلیا در حوزههای مختلف مرتبط میدانند.
"وی بعدها به سمت مطالعه کتب و نوشتارهای مرتبط با علوم متافیزیک روز از جمله سایکو تکنولوژیها، هاله بینی، رویابینی، ماها مدیتیشن، انرژی درمانی و دیگر علوم موسوم به علوم کیهانی رفت و با افراد معروف در این حوزه ملاقات کرد."[۶]
"وی با وجود نداشتن تحصیلات رسمی و کلاسیک، با مطالعات خود و بهره گیری از استعداد و توانمندی نسبیاش، خلاء شخصیتی خود را به خوبی پر کرد..."[۶]
همچنین در سلسله نشستهای میز اندیشه که در دیماه ۱۳۸۸ (توسط سازمان تبلیغات اسلامی) برگزار شد، ضمن اذعان به پذیرش قدرتهای باطنی ایلیا، این تواناییها به سحر و جادو نسبت داده میشود. سایت پژوهه در این باره گزارش میکند: «فتاحی (ایلیا) تواناییهای خاصی دارد. اما این تواناییها تلفیقی از «سحر و جادو» و «علوم غریبه» است... رهبر این گروه، پیمان فتاحی به خوبی توانستهاست از این نیروها بهره برده و پیرامون خود پیروان نسبتاً زیادی سازماندهی نماید.»[۲۳]
روزنامه کیهان در مقالهای[۲۴] تعلیمات ایلیا را جزو تعلیمات نفی کننده شریعت میشمارد و در همان متن با ذکر نقل قولی از ایلیا که میگوید: «هر دینی را که پذیرفتید، میبایست به احکام آن عمل کنید و نمیتوانید به دلخواه خود چیزی بر آن بیفزایید یا از آن بکاهید».
ماهنامه مهر نو ضمن فرقه نامیدن مجموعه ال یاسین آن را «یکی از جنجالیترین و در عین حال پرطرفدارترین فرقههایی که در ایران ظهور کرده» میخواند در حالیکه هفته نامه پنجره در شماره ۵۷ خود، تعلیمات رامالله را «وابسته به شبه عرفانهای مسیحی، یهودی و بودایی» مینامد.[۲۵]
این در حالی است که شخص پیمان فتاحی در بیانیههای رسمی دفتر روابط او عمومی خود موضوع فرقه بودن جمعیت تحت راهبرد خود را صریحاً رد کردهاست:
من نه قدیسام و نه عارف و روحانی... قطب هیچ فرقهای نیستم. نه فرقهای را بنیاد گذاشتهام و نه با فرقهگرایی موافقام... .[۲۶]
با اوج گرفتن تنشهای سیاسی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، طی مقالهای در روزنامه جوان عنوان شد که ایلیا رامالله و شاگردان وی در حمایت از برخی از جریانهای سیاسی اقداماتی انجام دادهاند: "گروه ایلیا رام الله تمام بروشورهای خود را به کاندیدایی اختصاص میدهد و میگویند به سبز رأی دهید. اینجا سیاسی میشود و معتقدند، زمینه ظهور فرادینی اینجاست. تحلیل این است که بهائیت به مباحثی مثل معماری توجه زیادی دارند. ماسونها هم که معمار هستند. ما اینجا فرهنگستانی به نام فرهنگستان هنر داریم که در بخش معماری قوی عمل میکند و سمینار جهانی سازی معماری در ایران برگزار میکند. چرا فرهنگستان دنبال این قضیهاست؟ احساس میشود که یک ردپا پشت این موضوعهاست... ". این در حالی است که در زمان انتخابات ایلیا در زندان به سر میبرد و عدهای از شاگردان او هم در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران روزها به اعتصاب غذا و تحصن دست زده بودند تا شاید حکومت یا رهبر جمهوری اسلامی صدای آنان را بشنود.[۲۷]
او خود به برخی اتهامات وارد بر خودش این گونه پاسخ گفتهاست: "سوال: بعضی گمان کردهاند که شما دیوانه یا جادوگر هستید. چرا باید اینطور فکر کنند؟ جواب: اگر من برای درمان بیماری، دارویی را مصرف کنم که شما عکس آن را برای همان بیماری مصرف میکنید، آنگاه طبیعی است که شما مرا و من شما را دیوانه بپندارم. زیرا میبینید که من دارم عکس کار شما را انجام میدهم، بر عکس شما میاندیشم و حرکت میکنم... اما آنان که مرا ساحر و جادوگر میخوانند، میخواهند وجدان خود را خلاص و آسوده کنند. از این طریق میخواهند به خود تلقین کنند که هنوز حقند. آنان تعالیم مرا میشنوند و تحت تاثیر قرار میگیرند، دیگران را هم تحت این تاثیر میبینند. تغییر و تحولات را مشاهده میکنند. بیدار شدنها و گریان شدنها را، بنابراین با نیروی الهی مواجه میشوند، با تعالیم مقدس حق. اما با خود میاندیشند که اگر این تعالیم را بپذیرند، کاخ عظیمی را که در خودبینی خویش ساختهاند فرو میریزد و حقانیت کاذب و ظاهریشان فاش میشود. میبینند اگر تعالیم روح خدا را بپذیرند، منافعشان به خطر میافتد (و...) امّا از آنجا که نمیتوانند حقانیت تعالیم روح خدا را، قدرت دگرگون کنندهٔ کلام حق، و تجلّیات نیروی الهی را انکار کنند، بر آن برچسب میزنند. جادوگر، دیوانه، بدعتگذار و منحرفش میخوانند تا از عذاب وجدان خود بکاهند و به شکلی ساختهها و بافتههای منی خود را حفظ نمایند. آنها نیروی الهی را میبینند، اما جهت آن بر خلاف امیال خودخواهانهشان است پس به شخص تعلیم دهنده و به فردیت او حمله ور میشوند...".[۲۸]
علی رغم تلاشهای هواداران پیمان فتاحی برای پاسخگویی به ابهامات و اتهامات وارده در سالهای گذشته، تهاجمات از جانب مخالفان ایلیا بصورتهای مختلفی منجمله انتشار مقاله و ویژه نامههای رایگان،[۲۹] ساخت برنامهها و میزگردهای رادیو- تلویویونی،[۳۰] و مجموعههای شبه - مستند[۳۱] همچنان در جریان بودهاست.[۳۲]
در سال ۱۳۹۰ نیز مجموعه صد و چند قسمتی با عنوان آرماگدون (پروژه اشباح) به تهیه کنندگی دفتر پژوهشهای روزنامه کیهان ساخته و در شبکه خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که قسمت بیست و پنجم آن اختصاص به ایلیا رامالله و پائولو کوئیلو داشت.[۳۳]
بر اساس لقب «رامالله» برخی نیز همچنان پیمان فتاحی و تعالیم او را با عنوان «فرقه رامالله» میخوانند و میگویند جریانی است منتسب به شیخ کبیر و آیین رامالله که تلفیقی از هندوئیسم و اسلام بودهاست.[۳۴] این در حالی است که ایلیا رامالله (پیمان فتاحی) در این باره تصریح کرده که « «رامالله نام من نیست. رامالله یک مفهوم است، رامالله یعنی کسی که رام و تسلیم خداوند است» و هر گونه انتساب تعالیم خود با فرقه مذکور را رد کردهاست.[۳۵] همین افراد نیز ایلیا میم و سایر جریانهای معنوی را در کنار شیطانپرستی قرار میدهند و آنها را عرفانهای وارداتی میدانند که قصد بردن جوانان ایرانی را دارند.[۳۶]
در واکنش به انتقادات نسبتاً زیاد پیرامون او، شامل فرقه سازی، ادعای نبوت، آوردن دین جدید، شخص پرستی و قطب گرایی، ارتباط با امام زمان (عج) و... از طرف جمعیت الیاسین چند بیانیه بین سالهای ۱۳۷۶ الی ۱۳۷۹ منتشر گردید که بیانگر موضع رسمی این جمعیت در قبال شایعات فوق بود.[۳۷]
سخنرانیها[ویرایش]
اولین دوره سخنرانیهای عمومی ایلیا میم در سن ۲۳ سالگی وی در تهران آغاز شد. بخشی از سخنرانیهای متعدد فتاحی در طی سالهای فعالیتش با محتوای انتقادی نسبت به کسانی بودهاست که به نام اسلام مرتکب خشونت میشوند. وی در این سخنرانیها به توصیف بیشتر دیدگاههای غیرخشونت طلب خود دربارهٔ اسلام و مقوله دین پرداختهاست.[۳۸]
در بهار سال ۱۳۸۴ و در حین یکی از جلسات سخنرانی ایلیا میم در استادیوم شهید شیرودی تهران، برای اولین بار تهاجم فیزیکی و آشکاری علیه وی انجام شد که طی آن مأموران لباس شخصی قصد دستگیری او را داشتند که این آخرین جلسه سخنرانی وی محسوب میشود.[۳۹] گزیده از برخی از سخنرانیهای پیمان فتاحی در وبسایت رسمی معرفی وی منتشر شدهاست.[۴۰]
جمعیت ال یاسین (آلیاسین)[ویرایش]
پس از اولین دستگیری پیمان فتاحی[۴۱] در هفتم خرداد ماه سال ۱۳۸۶، مجموعه موسسات و نهادهای غیردولتی که بطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت راهبرد وی بودند، برای حمایت از او شکل یکپارچه به خود گرفته و با نام جمعیت الیاسین (آل یاسین) اعلام موجودیت کردند.
جمعیت ال یاسین، ائتلافی از افراد، تشکلهای غیردولتی و نشریات است که با هدف ارتقاء آگاهی عمومی در مورد موضوعات کاربردی و «روشهای تفکر» در ایران مشغول به فعالیت بوده و در برگیرنده طیف وسیعی از دانشگاهیان تا افراد معمولی میباشد. این گروه در ایران نزدیک به پانزده سال مشغول طیف وسیعی از فعالیتها بودهاست؛ از کنفرانسها و سخنرانیها توسط پیمان فتاحی تاانتشار مجلات و کتب از طریق شبکه گسترده دفاتر انتشاراتی و سازمانهای غیردولتی در سراسر ایران. جمعیت ال یاسین ۲۰۰٫۰۰۰ نفر عضو دارد.[۴۲]
از آغاز برخوردهای افراط گرایان مذهبی با پیمان فتاحی اکثر نشریات و سازمانهای جمعیت ال یاسین با محدودیت فعالیت و تعطیلی مواجه شده و بعضی از گردانندگان آنها به اتهام تبلیغ علیه نظام دستگیر و زندانی شدهاند.[۴۳]
دستگیری و زندان[ویرایش]
روند علنی برخورد با پیمان فتاحی در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۵ در روزنامه رسالت و از طریق مقاله تیپولوژی ادیان جدید در ایران آغاز گردید سپس در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۸۵ و این بار از طریق روزنامه کیهانو در مقاله ای تحت عنوان آشنایی با یک فرقه فریبکار صورت گرفت. وی در ۷ خرداد ۱۳۸۶ توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد.[۴۱]
پیمان فتاحی در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۸۶ با قید وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی[۴۴] و با عوارضی چون خونریزی از گوش و بینی و استفراغ خونی و ادرار خونی[۴۵] آزاد گردید.
مهمترین اتفاقات دوران پس از آزادی تا زمان دستگیری مجدد را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
- مرگ رامین فتاحی، برادر پیمان فتاحی. او که در جریان مسائل مرتبط با برادرش دستگیر شده بود، بعد از ۴۵ روز از دستگیری به علت نوعی بیماری کلیوی آزاد شد و پس از چند روز در بیرون زندان درگذشت.[۴۶]
- انتشار نشریه کژراهه، ضمیمه رایگان روزنامه جام جم، زمستان ۱۳۸۶. این نشریه به بررسی جریانات معناگرای انحرافی پرداخته بود. نام ایلیا رامالله در روی جلد این نشریه درج شده بود و مقالهای نیز در این نشریه مرتبط با او چاپ شده بود.
- پخش برنامه زنده این شبها در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، ماه رمضان سال ۱۳۸۷. این برنامه نیز دربارهٔ فرق انحرافی فعال در ایران میپرداخت. «هنر زندگی متعالی» تنها گروهی بود که مستقیماً از آن یاد شد.[۴۷]
- ارسال نامه از طرف پیمان فتاحی به رهبر جمهوری اسلامی ایران (سید علی خامنهای)، که به گفته طرفداران رامالله به احضار او به وزارت اطلاعات و ضرب و شتم او و نهایتاً بستری شدن او منجر گردید.[۴۸]
در دوره موقت بین دو دستگیری، عوامل وزارت اطلاعات او را در حدود ۳۰ بار برای بازجویی آوردند و ضمن ایجاد محدودیتهای شدید برای فعالیتهایش، او را از مبادرت به هر نوع فعالیت اجتماعی وسخنرانی منع کرده و در خانه اش دوربینهای نظارتی نصب کرده بودند.[۴۹]
دومین دستگیری[ویرایش]
پیمان فتاحی در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۸۷ مجدداً توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید. همزمان با دستگیری او پنج تن از شاگردانش نیز دستگیر و به همان زندان منتقل شدند.[۵۰][۵۱]
پیمان فتاحی در طی دومین دستگیری اجازه ملاقات با وکیلش را نداشت. یکی از برادرانش (کیوان فتاحی) پس از ملاقاتی با او افشا کرد که وی وزن قابل توجهی از دست داده و سلامتی اش در وضعیت بحرانی قرار دارد.[۵۲]
همزمان با دستگیری مجدد او، نامهای سرگشاده منسوب به «جمعی از آسیب دیدگان» خطاب به او منتشر شد.[۵۳][۵۴][۵۵] در این نامه یکی از هواداران سابق ایلیا او را متهم به انحرافات شدید و رفتارهای شیطانی کرده بود. در پاسخ، هواداران او نیز مقالهای را منتشر کردند[۵۶] و با تحلیل متن نامه آن را به وزارت اطلاعات ایران و نه هوادار سابق نسبت دادند.
از سایر اتفاقات قابل توجه بعد از دستگیری مجدد ایلیا رامالله، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بازداشت همسر پیمان فتاحی (شباب حسامی) در اسفند ماه ۱۳۸۷ (مارس ۲۰۰۹) برای مدت کوتاه، به اتهام توهین به نظام و اظهارات کفر آمیز.[۵۷]
- انتشار گزارش سازمان عفو بینالملل دربارهٔ محدودیتهای اعمالی بر حرکتهای معنوی و اقلیتهای دینی در ایران. یک بخش از این گزارش به بررسی مسائل مرتبط با جمعیت آلیاسین پرداخته بود[۵۸]
- انتشار گزارش سال ۲۰۰۸ حقوق بشر وزارت خارجه آمریکا در خصوص ایران. در این گزارش نیز به وقایع مربوط به دستگیری او و همچنین ضرب و شتم او در یکی از احضارها اشاره شده بود[۵۹]
- اعتصاب غذای تعدادی از شاگردان پیمان فتاحی در مرقد آیت الله خمینی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸.[۶۰]
پیمان فتاحی در دوران دومین بازداشت پس از شش ماه تحمل حبس در زندان انفرادی، در تاریخ ۲۵ تیرماه سال ۱۳۸۸ مجدداً به قید وثیقه سنگین از زندان آزاد شد.
سومین دستگیری[ویرایش]
در تاریخ اول مرداد ۱۳۹۰ خبری مبنی بر سومین دستگیری پیمان فتاحی و جمعی از شاگردان او، در وبسایت رسمی معرفی وی منتشر شد.[۶۱]
روز بعد از انتشار این خبر، سخنگوی جمعیت ال یاسین در خارج از کشور[۶۲] به همراه تنی چند از اعضای مرکزی این جمعیت طی اطلاعیه دیگری صحت خبر را تأیید کردند اما با ذکر این نکته که مدت کوتاهی پس از آن همه بازداشت شدگان آزاد شدهاند.[۶۳]
ساعتی پس از انتشار این اطلاعیه، سایت تابناک تازه خبر دستگیری پیمان فتاحی را منتشر کرد.[۶۴]
همین امر باعث شد که اطلاعیه انجمن متفکران و محققان یک بار دیگر در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ توسط بعضی از وبسایتها منتشر و در آن تأکید شد که فتاحی و شاگردانش آزاد شدهاند و سایت تابناک قصد تحریف خبر را داشتهاست.[۶۵]
چهارمین دستگیری[ویرایش]
پیمان فتاحی برای چهارمین بار در تاریخ سوم آبان ۱۳۹۱ شمسی به همراه دو تن از همراهانش به نامهای امیررضا الماسیان و مرتضی رسولیان که از اعضای انجمن متفکران و محققان معرفی شدهاند در حالی دستگیر شد که قصد اجرای مراسم عید قربان را داشت.[۶۶][۶۷] متعاقب آن مشخص شد که وی به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدهاست.[۶۸]
در خبرها آمده وی و همراهان دستگیر شده اش تا یک هفته پس از این بازداشت همچنان اجازه تماس تلفنی و یا ملاقات با بستگان خود را نداشتهاند. فتاحی که بعنوان دگر اندیش دینی از او یاد شده پرونده مفتوحی حاوی اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و نیز تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقلاب دارد.[۶۹]در ۹ آبان ۱۳۹۱ پیروان وی در خارج از ایران و با معرفی خود بعنوان شاخه برون مرزی حرکت ال یاسین در واکنش به دستگیری مجدد او بیانیهای صادر کرده و طی آن به مسئولان حکومت جمهوری اسلامی نسبت به عواقب این دستگیری و ادامه فشارها بر پیمان فتاحی هشدار دادند.[۷۰]
خبر آزادی وی و همراهانشان پس از حدود دو هفته طی سیزدهمین اطلاعیه شورای سخنگویی ال یاسین منتشر شد. در این اطلاعیه پس از اشاره به حدود ۴۰۰ روز زندان انفرادی وی در (طی پنج دوره) به موارد ذیل بعنوان اتهامات موجود در پرونده اشاره گردید:
- اقدام علیه امنیت ملی از طریق راهاندازی جمعیت الاهیون (اِل یاسین)
- تبلیغ علیه نظام (جمهوری اسلامی) از طریق برگزاری جلسات مخفی سخنرانی
- تبلیغ پلورالیزم مذهبی و لیبرالیزم معنوی !! تبلیغ معنویت منهای شریعت و جدایی دین از سیاست!
- ترویج علوم انحرافی سبکهای تفکر و علوم ذهنی جدید در جامعه
- تلاش برای تلفیق ادیان و ایجاد دین التقاطی پیوند ادیان و تمدن ها؛ تئوری دین جهانی
- انتشار کتب آموزشی و تفسیری تبدیل یافته سخنرانیها در سطح کشور (بدون مجوز وزارت ارشاد اسلامی)[۷۱][۷۲]
پنجمین دستگیری[ویرایش]
در تاریخ ۱۸ مرداد سال ۹۴ پایگاه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا) خبری مبنی بر دستگیری مجدد پیمان فتاحی و دو تن از همرهان وی (مرتضی رسولیان و امیر رضا الماسیان) منتشر کرد. در این خبر به نقل از سخنگوی جمعیت ال یاسین در انگلستان آمده است «پیمان فتاحی صبح شنبه ۱۷ مرداد بصورت زنجیر شده و با دستبند و پا بند در محل ورودی دادگاه انقلاب استان البرز رویت شده است». وی «دستگیری این سه تن را همراه با یورش مسلحانه و تهدید مکرر ایشان به تیراندازی توصیف کرده است». به نقل از هرانا «سخنگوی جمعیت ال یاسین در انگلستان برخورد بازداشت کنندهها را خشن و همراه با حمله با اسلحه و رفتار خارج از عرف قانونی بازداشت کنندگان اعلام کرده است». در خبر دستگیری تصریح شده که بر اساس تأیید منابع هرانا این بازداشت نیز مانند دفعات پیشین توسط معاونت مذاهب وزارت اطلاعات انجام گرفته است.[۷۳]
مدت کوتاهی پس از انتشار خبر هرانا، سخنگوی جمعیت ال یاسین طی اطلاعیهای خبر آزادی فتاحی و همراهان او را اعلام کرد. در اطلاعیه مذکور آمده است که دستگیرشدگان پس از مدت کوتاهی در بازداشتگاه موقت و طرح اتهامات تکراری و مشابه چهار دورهٔ دستگیری و انفرادی قبلی با رأی دادگاه انقلاب آزاد شدند. در این اطلاعیه به فیلمبرداری اجباری بازجویان از فتاحی و همراهان دستگیر شده وی (در طی ساعات بازداشت اولیه) اشاره شده است. بنابر بر اظهارات شاگردان بازداشت شده پیمان فتاحی، بیشتر اتهامات تفهیم شده شبیه موارد قبلی از جمله آموزشها و سخنرانیهای غیر آشکار، ترویج اسلام و معنویت لیبرالی، اقدام علیه امنیت ملی، توهین به مقدسات، تبلیغ علیه نظام و اشاعهٔ اندیشههای غیر اسلامی بوده است.[۷۴]
آثار[ویرایش]
کتاب «جریان هدایت الهی» مجموعه سخنرانیهای ایلیا میم در سن ۲۳ سالگی است که با تدوین یکی از شاگردان وی به نام پیما الهی چاپ شد.[۷۵] کتاب دیگری از وی با عنوان ۳۶۰ دکترین و تئوری فراگیر در سال ۲۰۱۰ میلادی در کتابخانه کنگره ملی آمریکا به ثبت رسمی رسیدهاست.[۷۶]
در سوابق فعالیتی پیمان فتاحی آمدهاست که متون تعلیمی او به حجمی بیش از ۴۰۰۰ صفحه میرسد که در قالب ۴۰ عنوان کتاب گردآوری شدهاست. این کتابها تحت توقیف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده و اجازه انتشار ندارند.[۷۷]
بخش وسیعی از تعالیم ایلیا میم (پیمان فتاحی) در زمینه تفکر و مدیریت، ازدواج، تغذیه، مفاهیم باطنی کلام خدا، نظریات باطنی، کلام خلاق و قضاوت نیز در کتب تنظیم شده توسط شاگردان وی منتشر شدهاست.[۷۸][۷۹][۸۰][۸۱][۸۲][۸۳][۸۴]
منابع برای زندگینامه[ویرایش]
«آمین» عنوان کلی مجموعهای هفت جلدی از کتبی است که بعنوان پیوستهای کتاب تعالیم حق[۸۵] معرفی شده و دربارهٔ زندگینامه پیمان فتاحی، دیدگاهها و جمعیت تحت رهبری وی (جمعیت ال یاسین)، تهیه شدهاست. تا کنون چهار جلد از مجموعه آمین توسط مؤسسه علم موفقیت و در قالب نشریه داخلی این مؤسسه منتشر شدهاست.
بر اساس نوشتههای روی جلد، نویسندگان این کتاب خود را جمعی از اعضاء گروههای حافظان ایلیا، منصورون (فرزندان ایلیا) و حامیان ایلیا «میم» معرفی کردهاند که با همکاری شماری از اعضاء تحریریه نشریات علم موفقیت، حرکت دهندگان، تفکر متعالی، اخبار کودکانه، هنرهای زیستن، علوم باطنی و هنر زندگی متعالی اقدام به تهیه این مجموعه نمودهاند.
در این مجموعه که بصورت نشریه داخلی مؤسسه علم موفقیت منتشر شده شابک به چشم نمیخورد و از این لحاظ جزو کتب ممنوعه و زیر زمینیمحسوب میشود.
«ایلیا؛ خدا با من است» عنوان جلد اول مجموعه آمین و حاوی بخشهایی از بیوگرافی و مستندات قسمتهایی آشکار نشده از زندگی خصوصی پیمان فتاحی (مشهور به ایلیا میم)، از جمله سیر تفکرات،[۸۶] وضعیت خانوادگی[۸۷] نحوه آشنایی و ازدواج با همسرش،[۸۸] روایات عجیب دربارهٔ زمان تولد وی[۸۹] و اتفاقاتی است که از دوران نوجوانی منجر به بروز نشانههای عجیب در او شد.[۹۰]
جلد اول این کتاب در بخشهای دیگری به معرفی دیدگاهها و تعالیمی از فتاحی میپردازد که بنا به اظهار خودش بینشهای بنیادی و بنیادهای بینشی وی را تشکیل میدهند.[۹۱] اعترافاتی از دیدگاه مذهبی،[۹۲] و چند گفت و شنود حاوی پرسشهای انتقادی دو تن از اعضای منتسب به گروه حزباللهو پاسخهای فتاحی به سوالات و ابهامات موجود پیرامون او از سایر بخشهای جلد اول مجموعه آمین است.[۹۳]
جلد اول از کتب آمین با عنوان 'ایلیا؛ خدا با من است' مشتمل بر ۵۰۲ صفحه و حاوی ۳ فصل و ۳ ضمیمهاست که از سال ۱۳۸۸ شمسی بصورت چاپی و الکترونیک به انتشار عمومی رسیدهاست.[۹۴][۹۵]
جلد سوم کتاب آمین با عنوان ایلیا؛ معلم بزرگ تفکر، به تعالیم پیمان فتاحی در زمینه دانش تفکر و مدیریت اختصاص دارد که در ۱۲۶ صفحه و قطع جیبی منتشر شدهاست. *[۹۶]
جلد پنجم کتاب آمین با عنوان ایلیا؛ تخریبها و تحلیلها به متونی اختصاص دارد که از سال ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ شمسی توسط مخالفان و منتقدان پیمان فتاحی در سایتها، وبلاگها و نشریات و روزنامههای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی منتشر شد. تحلیلها و پاسخهای شاگردان پیمان فتاحی دربارهٔ هر متن نیز در این کتاب آورده شدهاند. *[۹۷]
- واکنشها به انتشار کتب آمین
انتشار و توزیع مجموعه آمین در دور دوم دستگیری پیمان فتاحی (در سال ۱۳۸۸) واکنشهایی را از جانب نهادها و رسانههای وابسته و غیر وابسته به حکومت جمهوری اسلامی در برداشت. از اولین واکنشها به انتشار و توزیع کتاب آمین جلد اول میتوان به خبر مندرج در سایت رجانیوز با عنوان «توزیع کتب یک فرقه التقاطی» اشاره نمود که از فعالیتها جمعیت تحت راهبرد پیمان فتاحی و کتب آنان با عناوین التقاطی، ضد دینی و ضد انقلاب یاد میکند.[۹۸][۹۹]
وبگاه البرز و بدنبال آن روزنامه جمهوری اسلامی مورخ ۳ خرداد ۸۸ در مقالهای با عنوان «خدایی که فرزند سیزدهم است» با اشاره به توزیع رایگان و غیرمجاز این کتاب در بین جوانان، محتویات آن را "مربوط به توجیه روش و عملکرد انحرافی ایلیاً میداند.[۱۰۰][۱۰۱]
هفته نامه پنجره در شماره شهریور ۱۳۸۸ خود مینویسد "کتاب آمین مربوط به پیمان فتاحی که از سوی برخی از دوستان و مریدان وی با نام «منصورون و حافظان» تنظیم و منتشر گردیده، در برخی از مدارس و مراکز فرهنگی توزیع شدهاست".[۱۰۲]
همچنین معاونت فرهنگی بسیج مدرسه علمیه معصومه در ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ در گزارشی با عنوان «گوشهای از وضعیت شبیخون فرهنگی در ایران اسلامی»[۱۰۳] به طرح مطالبی در خصوص جمعیت ال یاسین و ایلیا رامالله و اقدامات دفاعی و حمایتی شاگردان وی را فعالیتهای تبلیغی و نشر اکاذیب و دروغ پراکنی مینامد.
در واکنشی دیگر روزنامه جوان، ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی مطلبی با عنوان «سفارت خانههای کف خیابانی» اعلام میدارد که سفارت کانادا در تهران اقدام به حمایت از جریانهای معنوی کردهاست و از فعالیتهای این سفارتخانه توزیع کتاب «آمین» (که در این روزنامه با عنوان اختصاری «آ» به آن اشاره کردهاست) متعلق به ایلیا رامالله توسط یکی از کارکنان خانم این سفارتخانه بین مراجعه کنندگان بودهاست. [۱۰۴]
رادیو کوچه در وبگاه خود در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۹۰ چنین مینویسد، کتاب 'آمین: ایلیا؛ خدا با من است'، که اعضای جمعیت آل یاسین پس از آغاز تعرضات علنی جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات این رژیم به فتاحی و جمعیت آل یاسین در سال ۱۳۸۶ به منظور توجیه مواضع خود و استادشان منتشر کردند.[۱۰۵]
در نقطه مقابل این موضع گیریهای، مرکز پژوهشهای راهبردی انجمن متفکران و محققان در تاریخ ۱۳ ژوئیه ۲۰۱۰ طی جوابیهای به مسئولان رادیو کوچه مینویسد:[۱۰۶][۱۰۷] «آنچه که در کل مقاله به چشم میخورد تنها ۵ پاراگراف از کتاب ۵۶۰ صفحهای اتوبیوگرافی استاد ایلیاست به اسم آمین (ایلیا؛ خدا با من است). این کتاب در سال ۸۸ بر اساس توافق ایلیا میم با بازجویان دایره مذاهب وزارت اطلاعات در جهت خودتخریبی و خودمحکومی ایشان، و برای نجات اعضای خانواده و شاگردان نزدیک استاد از خطر اعدام و حبسهای سنگین تهیه و منتشر شد.» نویسندگان این جوابیه به رادیو کوچه همسو با تهیه کنندگان کتاب آن را تلاشی برای "کوچک نمایی یک حقیقت بزرگ" و "کاه نشان دادن یک کوه " میدانند و معتقدند که این کتاب بر خلاف قصد اولیه از تهیه آن، با استقبال وسیعی در بین قشر فرهیخته داخل و خارج کشور روبرو شدهاست در این باره مطالب مشابهی نیز توسط سخنگویان جمعیت وابسته به پیمان فتاحی (ال یاسین) در مصاحبه با رسانههای خارجی و در تلویزیون صدای آمریکا منعکس شد. همچنین در بعضی از کتب عرضه شده در نمایشگاه کتاب ۱۳۹۱ در تهران، نمونههایی به چشم میخورد که نویسندگان آنها در امتداد انتقاد از جریانهای معنوی و رهبران آنها، مطالبی از جلد اول کتاب آمین را نیز مورد انتقاد قرار دادهاند.[۱۰۸]