زندگی نامه توضیحات معادن و اقتصاد وموفقیت در کسب و کار عرضه شده

سلام این وبلاگ فقط برای به اشتراک گذاشتن زندگی نامه اشخاص معروف توضیح راجب معادن و اقتصاد وموفقیت در کسب و کار عرضه شده

زندگی نامه توضیحات معادن و اقتصاد وموفقیت در کسب و کار عرضه شده

سلام این وبلاگ فقط برای به اشتراک گذاشتن زندگی نامه اشخاص معروف توضیح راجب معادن و اقتصاد وموفقیت در کسب و کار عرضه شده

سلام این وبلاگ فقط برای به اشتراک گذاشتن زندگی نامه اشخاص معروف توضیح راجب معادن و اقتصاد وموفقیت در کسب و کار عرضه شده تا شما عزیزان لذت ببرید

۱۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۷
بهمن

زندگینامه جابربن حیان

جابر بن حیان معروف به صوفی یا کوفی، کیمیاگر ایرانی بود و در قرن نهم میلادی می‌زیست و بنا به نظریه اکثریت قریب به اتفاق کیمیاگران اسلامی، وی سرآمد کیمیاگران اسلامی قلمداد می‌شود. شهرت جابر، تنها به جهان اسلام محدود نمی‌شود و غربی‌ها او را تحت عنوان «گبر» می‌شناسند. "ابن خلدون" درباره جابر گفته است : جابربن حیان پیشوای تدوین کنندگان فن کیمیاگری است.

زندگینامه جابربن حیان,زندگینامه جابربن حیان pdf,زندگینامه جابربن حیان,[categoriy]

زندگینامه جابربن حیان,زندگینامه جابربن حیان pdf,زندگینامه جابربن حیان,بیوگرافی جابربن حیان,زندگی نامه ی جابربن حیان,خلاصه زندگینامه جابربن حیان,درباره زندگینامه جابربن حیان,دانلود زندگینامه جابربن حیان,مختصری از زندگینامه جابربن حیان,خلاصه ای از زندگینامه جابربن حیان,زندگینامه دانشمندان

جابر بن حیان معروف به صوفی یا کوفی، کیمیاگر ایرانی بود و در قرن نهم میلادی می‌زیست و بنا به نظریه اکثریت قریب به اتفاق کیمیاگران اسلامی، وی سرآمد کیمیاگران اسلامی قلمداد می‌شود. شهرت جابر، تنها به جهان اسلام محدود نمی‌شود و غربی‌ها او را تحت عنوان «گبر» می‌شناسند. "ابن خلدون" درباره جابر گفته است : جابربن حیان پیشوای تدوین کنندگان فن کیمیاگری است.

جابر بن حیان، کتابی مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله، تالیف کرده است. "برتلو" شیمیدان فرانسوی که به پدر شیمی سنتز مشهور است، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده، می‌گوید : «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت که ارسطو در منطق.» "جورج سارتن" می‌گوید : «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.» "اریک جان هولیمارد" ، خاورشناس انگلیسی که تخصص وافری در پژوهشهای تاریخی درباره جابر دارد، چنین می‌نویسد :
«جابر، شاگرد و دوست امام صادق علیه‌السلام بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری‌که نمی‌توانست از او جدا ولی بی‌نیاز بماند. جابر می‌کوشید تا با راهنمایی استادش، علم شیمی را از بند افسانه‌های کهن مکاتب اسکندریه برهاند و در این کار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید.»
برخی از کتابهایی که جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق، نارالحجر، خواص اکسیرالذهب، الخواص، الریاض و ... .
وی به آزمایش بسیار علاقمند بود. از این رو، می‌توان گفت که نخستین دانشمند اسلامی است که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاج نامید. جابر، اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه ای از زاج سبز، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.


جابر بن حیان معروف به صوفی یا کوفی، کیمیاگر ایرانی بود و در قرن نهم میلادی می‌زیست و بنا به نظریه اکثریت قریب به اتفاق کیمیاگران اسلامی، وی سرآمد کیمیاگران اسلامی قلمداد می‌شود. شهرت جابر، تنها به جهان اسلام محدود نمی‌شود و غربی‌ها او را تحت عنوان «گبر» می‌شناسند. "ابن خلدون" درباره جابر گفته است : جابربن حیان پیشوای تدوین کنندگان فن کیمیاگری است.

جابر بن حیان، کتابی مشتمل بر هزار برگ و متضمن 500 رساله، تالیف کرده است. "برتلو" شیمیدان فرانسوی که به پدر شیمی سنتز مشهور است، سخت تحت تاثیر جابر واقع شده، می‌گوید : «جابر در علم شیمی همان مقام و پایه را داشت که ارسطو در منطق.» "جورج سارتن" می‌گوید : «جابر را باید بزرگترین دانشمند در صحنه علوم در قرون وسطی دانست.» "اریک جان هولیمارد" ، خاورشناس انگلیسی که تخصص وافری در پژوهشهای تاریخی درباره جابر دارد، چنین می‌نویسد :
«جابر، شاگرد و دوست امام صادق علیه‌السلام بود و امام را شخصی والا و مهربان یافت؛ بطوری‌که نمی‌توانست از او جدا ولی بی‌نیاز بماند. جابر می‌کوشید تا با راهنمایی استادش، علم شیمی را از بند افسانه‌های کهن مکاتب اسکندریه برهاند و در این کار تا اندازه‌ای به هدف خود رسید.»
برخی از کتابهایی که جابر در زمینه شیمی نوشته عبارتند از : الزیبق، نارالحجر، خواص اکسیرالذهب، الخواص، الریاض و ... .
وی به آزمایش بسیار علاقمند بود. از این رو، می‌توان گفت که نخستین دانشمند اسلامی است که علم شیمی را بر پایه آزمایش بنا نهاد. جابر نخستین کسی است که اسید سولفوریک یا گوگرد را از تکلیس زاج سبز و حل گازهای حاصل در آب بدست آورد و آن را زینت الزاج نامید. جابر، اسید نیتریک یا جوهر شوره را نیز نخستین بار از تقطیر آمیزه ای از زاج سبز، نیترات پتاسیم و زاج سفید بدست آورد.

  • ارش خلیلی
۱۷
بهمن

زندگی نامه فردوسی

بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان دیده به جهان گشود. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده‌است. نام کوچک او را در بن‌مایه‌های کهن‌تر «حسن» نیز نوشته‌اند. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد .

 

چنان که می دانیم "دهقانان" یک طبقه از مالکان بودند که در دوره ی ساسانیان (و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامی) در ایران زندگی می کردند و یکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقه کشاورزان و اشراف درجه اول را تشکیل می دادند و صاحب نوعی "اشرافیت ارضی" بودند.

 

زندگانی آنان در کاخهایی که در اراضی خود داشتند می گذشت. آنها به وسیله ی "روستاییان" از آن اراضی بهره برداری می نمودند و در جمع آوری مالیات اراضی با دولت ساسانی و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همکاری داشتند و حدودا تا زمان حمله مغول به تدریج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضییقات گوناگون از بین رفتند.

 

همانطور که در زندگی نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم‌ زمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین‌های فرارود بود.

 

در درازنای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو  سخت‌گام همان راه شد.

 

زندگی نامه فردوسی- دوران کودکی و نوجوانی
درباره دوران کودکی و جوانی فردوسی نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن‌مایه‌های کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به چشم می‌خورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه، می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست‌ مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده‌ است. هم‌چنین از شاهنامه و زندگی نامه فردوسی این گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده‌است.

 

بیوگرافی فردوسی,زندگی نامه فردوسی،شاهنامه

بیوگرافی و زندگی نامه فردوسی سراینده کتاب شاهنامه

 

سروده‌های فردوسی

کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌ است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده‌است. از میان داستان های شاهنامه که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد می‌توان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.

 

فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه‌کاره ماندن گشتاسب‌نامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت می‌پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن‌مایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده‌است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامهٔ ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده‌است و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه‌ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.

 

زندگی نامه فردوسی-سُرایش شاهنامه

شاهنامه پرآوازه‌ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی است. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت‌ها به انجام رساند:

 

 سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد                             به ماه سفندارمذ روز ارد

ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار            به نام جهان داور کردگار

 

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده‌است:

 

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک               همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار                  به نام جهان داور کردگار

 

فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده‌است.

 

زندگی نامه فردوسی,بیوگرافی فردوسی,آرامگاه فردوسی

آرامگاه فردوسی در شهر توس

 

درگذشت و آرامگاه فردوسی
محمد امین ریاحی، با درنگریستن در زندگی نامه فردوسی و گفته‌های وی از سن و ناتوانی خود، این گونه نتیجه‌ گیری کرده‌است که فردوسی می‌بایست پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.

 

پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری کرد و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد. آرامگاه فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.

 

مذهب فردوسی
بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و همچنین با مطالعه زندگی نامه فردوسی و منابع اولیه‌ای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بود؛ ولی برخی از پژوهشگران اخیراً در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کرده‌اند.

 

بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌ است هر سال در این روز آیین‌های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد.

 

  • ارش خلیلی
۱۷
بهمن

زندگی نامه مایکل جردن:

مایکل جردن»، از شناخته‌شده‌ترین نام‌های جهان و یکی از مشهورترین و موفق‌ترین ورزشکارانی است که در صحنه ورزش حرفه‌ای جهان ظاهر شد.
اما پرسش اینجاست، مردی که جسورترین ورزشکار خوانده می‌شد، چگونه هنوز هم در حال رقابت است، در حالی که دیگر بازی نمی‌کند؟
«برادلی» می‌پرسد: «شنیده‌ام که گفته‌اید، هم‌اکنون که بازنشست شده‌اید، می‌کوشید زندگی‌تان را بازپس گیرید؛ از چه کسی؟».
جردن: «از مردم. سال‌ها تو برای آنان کار و تلاش می‌کنی تا راضی باشند. هنگامی که از آنان دور می‌شوی، آنان به دنبال تو می‌آیند.
سلام می‌کنند، امضا می‌خواهند، اما می‌خواهم به آنان بفهمانم که حالا نوبت من است».
«مایکل جردن»، حدود دو دهه متعلق به هوادارنش بود و میلیون‌ها نفر، شاهد شش بار قهرمانی وی با «شیکاگو بولز» بودند.
او نهایت یک چهره ورزشی بود؛ یکی از مشهورترین ورزشکاران جهان که بدون اغراق، جاذبه زمین را هم به مبارزه می‌طلبید.
«مایکل جردن» در زمین پرواز می‌کرد. او می‌گوید: «من معتقدم که همه ما پرواز می‌کنیم. زمانی که شما از زمین جدا شوید، پرواز می‌کنید و البته برخی بلندتر از دیگران».
امروز جردن هنوز هم پرواز می‌کند، اما در ارتفاعی پایین‌تر. سال گذشته، 60 دقیقه «CBS» در مدرسه پرواز «مایکل جردن» با او ملاقات کرد. کمپ آموزشی چهار روزه وی که در آن افراد میانسال و عاشق بازی، پانزده هزار دلار می‌پردازند تا تجارب کامل «مایکل جردن» را دریافت کنند. با او بازی کنند و لذت ببرند.
افرادی که آخر هفته‌ها به بازی می‌پردازند، سعی می‌کنند با او بازی کنند. او به آنان درس می‌دهد؛ همان کاری که در «NBA» می‌کرد و قانون را بدون این‌که گیر داور بیفتد، پشت سر می‌گذارد. این افراد شانس این را دارند که نه تنها از مغز جردن برای بسکتبال، بلکه در زندگی نیز از وی استفاده کنند.

یکی از شرکت‌کنندگان از او می‌پرسد: «مایکل، من یک کودک 9 ساله دارم که عاشق بسکتبال است، اما از چیزی که می‌ترسد احساس شکست و از دست دادن پرتاب است».
جردن به او می‌گوید: «به عنوان یک پدر، شما باید تا جای ممکن، مسئله را برای او راحت نشان دهید؛ یعنی به او بگویید، من هنوز هم تو را دوست دارم، حتی اگر پرتاب تو، گل نشود. این کار برای من بسیار سخت‌تر است و سعی کنید ذهن او را از این مسئله دور کنید. ا
او حتما نباید مثل من بشود. من و همسرم همیشه به پسرمان می‌گوییم: هی بچه، فقط یک مایکل جردن وجود داشت».
جردن که قهرمان بی‌نظیری بود، می‌گوید: هیچ‌کس در خانواده ما انتظار نداشت من به اینجا برسم و این تنها دلیل موفقیت من بود.
او در کتابش درباره این میل تهاجمی و جسارت در رقابت می‌گوید: این امر ناشی از خانواده‌اش است که در آنجا احساس می‌کرد، باید به والدینش ثابت کند که می‌تواند موفق شود.
جردن می‌گوید: «من آن احساس را داشتم و واقعا نمی‌توانستم با تمرکز و هشیاری کامل، کاری را انجام دهم. من یک بازیکن بودم و ورزش را دوست داشتم. خانواده‌ام در بدترین رؤیایشان نیز نمی‌توانستند به حرفه‌ای شدن من بیندیشند».
همه چیز در سال 1982، زمانی که جردن یک تازه‌وارد در دانشگاه کارولینای شمالی بود، رخ داد. او پرتاب‌گر شوتی بود که باعث قهرمانی «NCAA» در ثانیه آخر شد. وی خودش می‌گوید: «آن پرتاب جردن را رو آورد. یا همان‌گونه که پدر و مادرم می‌گویند، آن پرتاب، مایک جردن را مایکل جردن کرد».
«مایکل جردن»، چیزی فراتر از یک نام شد. تصویر او روی همه نوشابه‌ها و لباس‌ها تا غذاهای سرد و لباس‌های زیر نقش بست. تبلیغات سالانه 35 میلیون دلار برای او درآمد داشت، حتی حالا که دیگر بسکتبال بازی نمی‌کند.
او تاکنون چهار کتاب نوشته است و همچنین مالک یکی از زیرشاخه‌های شرکت «نایک» نیز هست که سالانه پانصد میلیون دلار سود برای او دارد. او شرکتش را از شیکاگو؛ شهری که او را معروف کرد، اداره می‌کند.

«برادلی» از او می‌پرسد: «آیا روزی که بسکتبال را آغاز کردی، گمان می‌کردی روزی تجارتی نیم میلیون دلاری را اداره کنی»؟ جردن می‌گوید: «نه، هیچ وقت حتی فکرش را هم نمی‌کردم. به تنها چیزی که فکر می‌کردم، خوب بودن بود و این امر، شانس‌های بسیاری برای من ایجاد کرد که خود برمیگزیدم».
جردن تنها دو روز در هفته را در اداره است و معمولا به خاطر فعالیت‌های خیریه، مرتب در سفر است و همچنین با همکارهای شرکت «نایک» دیدار می‌کند، اما مدت زمان زیادی را در زمین‌های گلف می‌گذراند که جانشین زمین بسکتبال شده‌اند. او می‌گوید: به ورزش معتاد شده‌ام و معمولا از طلوع آفتاب تا غروب آن، بازی می‌کنم و در یک روز هر 54 سوراخ را هدف می‌گیرد.
او در سال 1993 از بسکتبال بازنشسته شد و تلاش کرد تا بیسبال را با «شیکاگو وایت ساکس» ادامه دهد. او در مدت یک سال حضور در این تیم، یازده اشتباه و 114 خطا داشت که خیلی‌ها آن را شکست می‌دانند، ولی برای او تنها یک ماجرای دیگر بود.
او می‌گوید: «من تنها سعی می‌کردم از بازی لذت ببرم و هیچ‌گاه نکوشیدم مانند «بیب روث» یا «بری باندز» باشم. مهم این بود که بازی را درک کنم».
جدیدترین زمینه آزمایشی وی موتورسواری است. او اسپانسر یک تیم است و از سرعت 150 مایل در ساعت واقعا لذت می‌برد. در سال 199۳، «جیمز جردن» پدر، نخستین مربی و بزرگ‌ترین اعتماد به نفس وی در کارولینای شمالی ربوده و کشته شد.
جردن می‌گوید: «مرگ پدرم خوشبختانه یا متأسفانه به دست انسان دیگری به وقوع پیوست که هضم آن بسیار سخت است. تنها فکر این‌که انسان دیگری را بکشی، بسیار سخت است، اما من او را 32 سال در اختیار داشتم و در این 32 سال، چیزهای زیادی را به من آموخت. چقدر از بچه‌ها این شانس را دارند؟ در جامعه کنونی، هیچ‌کدام از آنان این مدت زمان را در کنار پدرشان نیستند و نمی‌توانند تأثیر آن را درک کنند».
جردن می‌گوید که «دلور»، مادر و پدر فقیدش، بزرگ‌ترین الگوهای او بودند و ادامه می‌دهد که قهرمانان باید بیشتر متوجه خانه باشند تا نام‌های بزرگ و قهرمانان پیشین؛ آنان تنها می‌توانند برای او چند مثال باشند.
اما جردن به افرادی که به او می‌گویند، چرا در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی همچون «محمد علی»، «آرتور اش» یا «جکی رابینسون» شرکت نمی‌کند، چه می‌گوید: «این کار سختی است که سعی کنی همه کاری انجام دهی و به همه برسی. کار من بسکتبال بود و این‌که بتوانم تماشاچیان آن را سرگرم کنم. من نمی‌توانم چیزی باشم که همه می‌خواهند».

لکه در زندگی مایکل جردن:

تنها لکه تاریخ زندگی وی، اتهام قمار اجباری بود. «NBA» در سال 93 پس از دو مرحله بازجویی و تحقیق، او را تبرئه کرد، اما امروز جردن می‌گوید: «با پولم بی‌پروا به قمار پرداختم، ولی دیگر این کار را نکرده و نمی‌کنم. بعدها وقتی خود را در آینه دیدم، بارها گفتم، تو یک احمقی. تو یک احمقی، اما مهم این است که آن وقت متوجه شده بودم که احمق بودم».
بزرگ‌ترین شکست حرفه‌ای وی، بازگشت به بسکتبال در سال 2000 با تیم «واشنگتن ویزارد» بود که سرانجام، منجر به اخراج وی شد.
او می‌گوید: «من ناراحت نیستم، چراکه پس از چند جراحی با مصدومیت بازی کردم. نباید این کار را می‌کردم، ولی به خاطر کمک به یک سازمان و این‌که دوباره روی پای خود بایستد، تلاشم را کردم».
او پس از این مدت زمانی طولانی، نمی‌تواند در مورد بسکتبال امروز چیزی نگوید و می‌گوید: بسیاری از بازیکنان جوان با دریافت پول‌های زیاد و شهرت بسیار، بر عملکرد خود هم تأثیر می‌گذارند و به ورزشی که عشق اوست، ضربه می‌زنند.
او نمی‌خواهد بسکتبال را کامل کنار بگذارد و امیدوار است، روزی مالک یک باشگاه در «NBA» شود.
از او پرسیده می‌شود که آیا می‌تواند در 42 سالگی دوباره بازی کند و جردن می‌‌گوید: «اوه، بله. مطمئنا. هرچند از نظر فیزیکی نه، اما عقلم می‌گوید: بله. هنوز هم می‌توانم و هنوز هم فکر می‌کنم، بهتر از بسیاری از کنونی‌های NBA هستم».

در 17 فوریه 1963 تولد نوزاد سیه چرده ای در بروکلین (نیویورک) موجب هیجان خانواده ای فقیر شد که با فریاد شادی و رضایت خود، توجه دوستان و همسایگان را به این نوزاد جلب کردند. تولد یک بچه برای هر خانواده ای رخداد شیرین و هیجان انگیزی است، اما این کودک استثنایی خیلی زود توجه آشنایان و مردم محله را جلب کرد. او در سن 11 سالگی چنان بلند قد بود که همه بدون تردید اعلام کردند که وی باید بسکتبالیست شود و بورسیه بگیرد. بورسیه تحصیلی برای بسکتبالیست های خوب وبا استعداد یک پله ترقی وشانس بزرگ برای درخشیدن در مسابقات کالج است، اما این پسرک سمبل شعار ملی مسابقات حرفه ای I love this game (من عاشق این بازی هستم) شد. او حتی فراتر از تصور خانواده و آشنایان خود رشد کرد وعنوان قهرمان دوران وبرترین ورزشکار ملی را به خود اختصاص داد. ستاره ای که فراتر از تایگر وودز(گلف) و پیت سمپراس(تنیس) درخشید ویک اسطوره شد. این ستاره مرد اول در میان سه قهرمان دوران است ونامش مایکل جردن می باشد.

در سال 1991 نخستین قهرمانی در ان بی ای را با تیم بولز تجربه کرد و این مقام را در سال های 1992 و 1993 تکرار کرد تا به اصطلاح three-peat کرده باشد. جردن در اوج شهرت وتوانایی در اوایل فصل 93-94، خود را بازنشسته کرد که مهمترین دلیل بازنشستگی او را می توان مرگ اسرار آمیز پدرش در سال 1994 دانست که اتهاماتی را متوجه مایکل کرد و تعادل روحی وی را بر هم زد. باوجود ترک ناگهانی NBA برای ادامه دوران بازی اش در ورزش بیسبال، وی مجددا در 1995 به بولز بازگشت و آن ها را به سه قهرمانی پیاپی دیگر (یعنی three-peat دوم) در سال های 1996،1997 و 1998 و نیز ثبت رکورد 72 پیروزی در فصل 1995-96 ان بی ای رساند. مشکلات خانوادگی وشایعات بار دیگر مایکل را به حاشیه برد و برای بار دوم در 1999 بازنشته شد، اما مجددا برای دوفصل بازی در تیم واشینگتن ویزاردز، در سال 2001 به NBA بازگشت.

عناوین و افتخارات

                                                                 

Olympic Gold Medal: 1984, 1992


NBA Champion: 1991, 1992, 1993, 1996, 1997, 1998


NCAA National Championship: 1982


NBA MVP: 1988, 1991, 1992, 1996, 1998


NBA Finals MVP: 1991, 1992, 1993, 1996, 1997, 1998


NBA Leading Scorer: 1987, 1988, 1989, 1990, 1991, 1992, 1993, 1996, 1997, 1998


All-NBA First Team: 1987, 1988, 1989, 1990, 1991, 1992, 1993, 1996, 1997, 1998


All-NBA Second Team: 1985


NBA All-Star Game: 1985, 1986, 1987, 1988, 1989, 1990, 1991, 1992, 1993, 1996, 1997, 1998, 2002, 2003


NBA All-Star Game MVP: 1988, 1996, 1998


NBA All-Defensive Team: 1988, 1989, 1990, 1991, 1992, 1993, 1996, 1997, 1998


NBA Defensive Player of the Year: 1988


NBA Rookie of the Year: 1985


NBA All-Rookie Team: 1985


(Third on NBA All Time Scoring List: (32,292 points


(Second Most Steals of All Time: (2,514 steals


NBA Slam Dunk Contest winner: 1987, 1988



همچنین جردن دارنده رکورد امتیازآورترین بازیکن فصل با 30.12 امتیاز در هر بازی و نیز 33.4 امتیاز در مرحله پلی آف است. وی در دوران بازی اش 32292 امتیاز، 6672 ریباند و 5633 پاس گل داشته است.


 

  • ارش خلیلی
۱۷
بهمن

آدولف هیتلر (به آلمانی: Adolf Hitler) (دربارهٔ این پرونده گوش دادن ) (زادهٔ ۲۰ آوریل ۱۸۸۹ – درگذشتهٔ ۳۰ آوریل ۱۹۴۵) رهبر کاریزماتیک حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) بود. او بین سال‌های ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ صدر اعظم آلمان و از ۱۹۳۴ به بعد، هم‌زمان در مقام پیشوای رایش آلمان بزرگ نیز حکومت کرد.[۱]

هیتلر به عنوان یک کهنه‌سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ میلادی به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در سال ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام معروف به «کودتای آبجوفروشی مونیخ» به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد و در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده‌های ملی‌گرایی، ضد کمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی‌های پرشور بر ضد پیمان ورسای، حامیان بسیاری در کشور آلمان به‌دست‌آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید. مجموعهٔ ارتشی-صنعتی آلمان در زمان صدارت وی توانست قوای تحلیل رفته این کشور را ترمیم و آن را تبدیل به یکی از قدرت‌های برتر اروپا در زمان خود نماید. هیتلر سیاست خارجی خود را با هدف سیاست لبنسراوم دنبال نمود و یکی از دلایل نخست و عمده وقوع جنگ جهانی دوم تهاجم به لهستان در ۱۹۳۹ بود که در نتیجه، بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلام جنگ کردند. جنگی که بین دو قدرت نیروهای محور و نیروهای متفقین درگرفت و در طی این مدت اروپا و همچنین سایر نقاط دنیا شاهد ویرانی‌ها و تلفات بسیار بود. اگرچه در عرض سه سال، آلمان و نیروهای متحدش بیشتر مناطق اروپا، بخش‌های بزرگی از آفریقا، شرق آسیا و اقیانوسیه را اشغال کردند اما نیروهای متفقین از سال ۱۹۴۲ به بعد، از آنان پیشی گرفته و در سال ۱۹۴۵، رایش آلمان بزرگ را از هر سو احاطه نمودند.

هیتلر در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ در روزهای پایانی نبرد برلین با اوا براون که برای سال‌های طولانی معشوقهٔ او بود ازدواج کرد. در ۳۰ آوریل یعنی یک روز پس از ازدواجش، به همراه همسرش خودکشی کرد.

  • ارش خلیلی